۱۳۹۵ دی ۲, پنجشنبه

رمز عبور گزارش میدهد؛ پیمان عارف و اعترافاتش / تحریک شدن از سوی حقیقت جو تا حمل حشیش

سعید مرتضوی در خصوص قضیه کهریزک، برخی افراد و حتی مجرمان و متخلفان سعی کردند تا از این نامه به نوعی برای فرار از جرائم مشهود گذشته خود (که این نامه هیچ ارتباطی به آنها ندارد)، استفاده کرده و با ذکر خاطراتی خود را از جرم و تخلف آشکاری که مرتکب شده بودند، مبرا کرده و به دنبال مقصری برای جرائم خود باشند
از شمس الواعظین و جلائی پور گرفته تا وکیل اصلاح طلبان که به زندان افتاد و حتی پیمان عارف که در حال حاضر در خارج از کشور در خدمت رسانه های بیگانه است.
این مقال کاری به صحت یا سقم این خاطرات ندارد و همچنین در دفاع از مرتضوی نیست.
اما نویسنده که در همان در زمان در جریان برخی از این قضایا بوده، به ذکر مطلبی از عارف اشاره می کند.
این فرد در مطلبی خطاب به مرتضوی تحت عنوان «به او گفتم فقط عزرائیل را سراغم نفرست» برای رادیو زمانه مطالبی نوشت که در بخشی از آن آورده: «یادت می‌آید صفایی فراهانی و احتمالا شاید ابوترابی هم، دو پای‌شان را در یک کفش کرده بودند که من و مهدی شیرزاد و عبدالله مومنی را ببینند و تو آن روز عصر دستور دادی که ما را از دو-الف خارج کنند و به حیاط پشتی سومش ببرند تا مبادا اگر اصرار به بازدید کردند ما را نشان‌شان بدهی و وقتی صفایی فراهانی (به خواهش محسن آرمین یا شاید هم عبدالله رمضان‌زاده) تا ساعت ۱۱شب نشست که امشب بدون دیدن این‌ها نمی‌روم، شبانگاهان مرا از سلولم در وسط حیاط دو-الف به دیدنت آوردند. نیم ساعت آنجا با من حرف زدی و روح جوان و خام و البته خسته از دو ماه انفرادی تابوتی‌ام را فریب دادی که «پیش صفایی هیچ نگو! نه از کتک خوردنت، نه از شکنجه شدنت و نه از اقدام به خودکشی‌ات».یادت هست چگونه آن شب که عزرائیل نزدیکی‌های صبح بالاخره جانم را شکست و روحم را خرد کرد و اعتراف سناریویی که می‌خواست ستاند و برای همیشه شرمسار فاطمه حقیقت‌جویم نمود، چه سان صبح فردایش خوشحال آمدی و تمرین اعترافم دادی؟ …».
پیمان عارف را همه به خاطر اعترافاتش می شناسند. اعترافاتی که با اصرار خود در جمع خبرنگاران در زندان اوین بیان شد.
سه شنبه دهم تیر سال 1382. محسن صفايي فراهاني و سيدمحمد حسن ابوترابي از طرف رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي ماموریت یافتند تا ضمن حضور در زندان اوین از وضعيت بازداشت شدگان اغتشاشات دانشگاه تهران و خوابگاه کوی این دانشگاه در خرداد این سال، مطلع شوند.
این حضور آنها از غروب آفتاب به مدت پنج ساعت به طول انجامید و تا نیمه های آن شب ادامه یافت.
نمايندگان مجلس و خبرنگاران که در این بازدید حضور داشتند، در اتاق بزرگی در اندرزگاه شماره يك زندان مستقر شدند.
در اغتشاشات آن زمان تعدادی افراد بازداشت شدند که در همان روزهای اول برخی آزاد شدند ولی 40 نفر از آنها دانشجو که در زندان بودند.
آن شب برخی از دانشجویان بازداشتی از جمله مهدی شیرزاد، عبدالله مومنی، سعید قاسمی‌نژاد، مجتبی نجفی و … با حضور در جمع نمایندگان نحوه بازداشت خود را تشريح كرده و توضيح دادند كه اقدامات مسئولين دانشگاه و خوابگاه كوي دانشگاه تهران ابهام انگيز و تحريك آميز بود.
این دانشجویان حتی به نقش برخي از نمايندگان مجلس در خط دهي ، هدايت و تحريك دانشجويان جهت شروع اغتشاشات اشاره كردند.
تمامي بازداشت شدگان كه آن شب در جمع نمایندگان حاضر شده بودند، از وضعيت خود، محل نگهداري، تغذيه، بهداشت، نوع برخورد مسئولين زندان و بازجويان و امكانات زندان ابراز رضايت كردند.
اما حضور، ورود و خروج «پیمان عارف» در آن جمع با بقیه دانشجویان فرق داشت.
اتهام وی اقدام عليه امنیت ملی بود که آنرا قبول داشت. او در روز دوشنبه بيست و ششم خرداد آن سال پس از بيرون آمدن از دفتر علي‌اصغر‌خداياري معاون دانشجويي دانشگاه تهران دستگير شد.
وی علاوه بر آنکه در جمع نمایندگان و خبرنگاران در اتاق مذکور صحبت کرد بلکه بیرون از اتاق با اصرار خود با خبرنگاران مصاحبه هم کرد.
عارف از میان حداقل 20 دانشجوی بازداشتی که آن شب آمدند و از وضعیت خود گفتند، تنها دانشجویی بود که با میل خود به میان خبرنگاران آمد.
او آمد و گفت: «حقيقت‌جو دانشجويان را براي اغتشاش تحريك مي كرد. روز قبل از شروع قضاياي اخير در ديدار با خانم فاطمه‌حقيقت‌جو نماينده مجلس شوراي اسلامي، ايشان از هماهنگي با مسئولين و حراست دانشگاه صحبت كرده و ما را جهت شروع اغتشاشات تشويق و تحريك مي كرد. 
قبل از وقوع قضاياي اخير با برخي نمايند‌گان مجلس و جبهه مشاركت در ارتباط بودم. در روز 19 خرداد يعني يك روز قبل از شروع قضاياي اخير براي ديدار با خانم فاطمه‌ حقيقت ‌جو به مجلس شوراي اسلامي رفتم كه وي بحث به بن بست رسيدن اصلاحات را مطرح كرد و گفت: تنها راه باز شدن اين بن بست تصويب لوايح دو گانه است منتهي شوراي نگهبان مقاومت مي كند و از آنجايي كه جنبش دانشجويي پيشتاز و پيش گام اصلاحات بوده و اصلاحات را اين جنبش به وجود آورده و ادامه دهنده آن در مواقع سخت نيز بوده و باتوجه به اينكه شاه كليد باز شدن بن بست اصلاحات تصويب لوايح دو گانه است تنها جنبش دانشجويي مي تواند اين كار را انجام دهد.
ايشان گفت كه فردا يعني روز سه‌شنبه بيستم خرداد ماه دانشجويان كوي دانشگاه راهپيمايي مي كنند و همه چيز با مسئولين و حراست دانشگاه هماهنگ شده و آقاي سازگارا در جريان است و هنگاميكه دانشجويان كوي حركت كردند بچه هاي طبرزدي هم پيدا مي شوند و قرار شد تا من هر چه در جريان قضايا مي بينم و مي‌شنوم را از طريق تلفن به خانم حقيقت‌جو منتقل كنم.
خانم حقيقت جو اظهار داشت كه دانشجويان بايد از پايين حركت كرده تا ما از بالا از طرف جبهه مشاركت با شوراي نگهبان چانه زني بكنيم تا لوايح دو گانه تصويب شود.
كل قضاياي اخير به وجود آمده طرح جبهه مشاركت بود. بعد از شروع قضايا، آنها قصد داشتند تا با حضور در جمع دانشجويان قائله را خاتمه دهند و بعد از شوراي نگهبان جهت تصويب لوايح امتياز بگيرند.
بازگذاشته شدن درهاي خوابگاه كوي دانشگاه تهران، كوتاهي مسئولين انتظامات جهت جلوگيري از تسري حركت دانشجويي به بيرون از خوابگاه، ريخته شدن سنگ در منطقه غربي و پشت كوي دانشگاه به اسم ساخته شدن پارك، وجود دسته بيل و دست كلنگ در پشت كوي و استفاده دانشجويان از آنها اينها همگي مويد اين مطلب است كه مطابق حرف خانم حقيقت‌جو برنامه از قبل هماهنگ شده بود و اين وسائل كه در كوي وجود داشت از هوا نمي توانست وارد كوي شود بلكه فقط با هماهنگي برخي مسئولين دانشگاه اين امر امكان پذير بود.
اينكه در خوابگاه كوي كوكتل مولوتف ساخته مي شود و يا آماده آن وارد كوي مي شود و مورد استفاده افرادي كه خيلي از آنها ساكن كوي نبودند قرار مي گرفت و همچنين با توجه به اينكه بعد از 18 تير 78 جهت برگزاري هيچ برنامه اي در خوابگاه كوي مجوزي داده نمي‌شد اما در روز شروع واقعه حداقل سه بار معاون دانشجويي دانشگاه تهران با دهنوي مسوول شوراي صنفي خوابگاه ديدار مي كند و جهت برنامه شوراي صنفي مجوز داده مي شود، همه اينها ما را به اين نتيجه مي رساند كه مسئولين دانشگاه در اين زمينه مقصر هستند. به عنوان مثال دانشجو كه نمي تواند جهت ساختن كوكتل مولوتف بنزين وارد كوي كند چون در كيف جاي نمي شود و فقط با هماهنگي اين امر امكان پذير است.
در 16 آذر سال گذشته نیز به اتهام اقدام عليه نظام از طرف وزارت اطلاعات دستگير و 15 روز در بازداشت بسر بردم و يك بار نيز در قضيه دانشگاه تربيت مدرس توسط نيروي انتظامي چند ساعت بازداشت بودم.
وضعيت من در زندان خوب است. رفتار بازجويان و قاضي با من خوب بوده و روند رسيدگي به پرونده‌ام نيز رضايت بخش مي باشد».
اینها بخشی از اعترافات این فرد بود.
الیته او بدون حضور مسئولین زندان این حرف ها را بیان و در این مصاحبه خود را «عضو انجمن اسلامي دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران» معرفی کرد. انجمنی که با صدور اطلاعیه ای عضویت وی را تکذیب و تاکید کرد که «حضور پيمان عارف در وقايع اخير با انجمن اسلامي ارتباطي ندارد و حضور وی در وقايع اخير صرفا يك امر شخصي بوده است و هيچ گونه سمت تشكيلاتي در شوراي مركزي اين انجمن اسلامي ندارد»
فاطمه حقيقت جو در همان زمان در اطلاعیه ای که صادر کرد به آشنایی و ارتباط خود با عارف اشاره کرد و گفت که وي را يك مرتبه در مجلس ملاقات كرده ام.
البته حقیقت جود در همان زمان، عارف را مهره دستگاههاي قضايي و امنيتي توصیف کرد که بنای به ادعای وی، عارف پس از آزادی از بازداشت در 16 آذر سال سال 81 و پس از دستگيري مجدد كه بعد از وقايع دانشگاه تربيت مدرس صورت گرفت، با دستگاههاي قضايي يا امنيتي همکاری کرد تا با نمايندگان مجلس و اعضاي جبهه مشاركت ارتباط برقرار نمايد.
عارف در آن زمان مطالبی که می گفت کاملا صحت داشت.
در آن زمان بعنوان خبرنگار حوزه دانشگاه، در بطن این اعتراضات بودم و از نزدیک شاهد بازگذاشته شدن درهاي خوابگاه كوي دانشگاه تهران، كوتاهي مسئولين انتظامات جهت جلوگيري از تسري حركت دانشجويي به بيرون از خوابگاه، ريخته شدن سنگ در منطقه غربي و پشت كوي دانشگاه به اسم ساخته شدن پارك، وجود دسته بيل و دست كلنگ در پشت كوي و استفاده دانشجويان از آنها بودم. اینها را عارف آن زمان در زندان بیان می کرد و من خود در جلوی دانشگاه می دیدم.
حتی یک روز غروب در جلوی خوابگاه کوی با چشم خود دیدم که برخی دانشجویان در جلوی چشم مسئولین انتظامات دانشگاه تهران، دسته بیل و دسته کلنگ را بالای اتاق حراست گذاشته تا فردا هم از آن استفاده کنند.
عارف آن موقع راست می گفت. اما حالا چرا این حرفها را می زند؟.
عارف و حمل حشیش
این فرد بعد از آن، بارها بازداشت، زندانی و آزاد شد
او حتی از دانشجویان بازداشتی سال 88 بود که روز یکشنبه 17 مهر سال 1390 از زندان آزاد شد.
او پس از آزادی با طراحی یک سناریوی دروغین موضوع شلاق خوردن خود را در روزهای آخر زندان به جرم توهین به رئیس جمهور مطرح کرد. این دروغ در رسانه های بین المللی هم بازتاب داشت.
رئیس جمهور وقت هم در همایشی گفت که راضی نیست کسی به خاطر او شلاق بخورد .
این دروغ تا آنجا پیش رفت که تصاویری از آثار ضربات شلاق بر وی درسایت های اینترنتی، شبکه اجتماعی فیس بوک و برخی رسانه های غربی منتشر شد.
اما حقیقت ماجرا این بود که وی به اتهام نگهداری 11.85 گرم یعنی 11 و 85 صدم گرم حشیش به پرداخت 3 میلیون ریال جزای نقدی و تحمل 50 ضربه شلاق محکوم شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر